تعجب نکن که چرا گریه نمی کنم
بی تو یک عمر فرصت برای گریستن دارم
اما برای دیدن تو همین یک لحظه باقیست
تا یلدایی دیگر انتظارت را خواهم کشید
•
•
•
♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣
تعجب نکن که چرا گریه نمی کنم
بی تو یک عمر فرصت برای گریستن دارم
اما برای دیدن تو همین یک لحظه باقیست
تا یلدایی دیگر انتظارت را خواهم کشید
•
•
•
♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣
عکس نوشته های طنز و بامزه!
ینی نابودش کرد با این حرکت :))
سخته بگی سخته و کسی نباشه بگه چرا؟ چته؟ چی سخته؟ نترس من هستم
سخته سختیاتو تنهایی به دوش بکشی …
سخته وقتی میدونی سختیا با بودن یکی دیگه , دیگه سختی نیست و اون نیست .
رفت
خیلی راحت رفت
صدای قلبمم نشنید صدای خورد شدنشو
شایدم چون برگای پاییزی زیر پاش بود صدا رو نشنید
شاید دلیل نشنیدنش فریاد های من بود که میگفتم نرو
دانلود کتاب زنده به گور اثر صادق هدایت
نام کتاب : زنده به گور
نویسنده : صادق هدایت
زبان کتاب : پارسی
تعداد صفحه : ۱۲۵
قالب کتاب : PDF
حجم فایل : ۱,۱۹۴ کیلوبایت
توضیحات : زنده به گور داستان کوتاهی است به قلم صادق هدایت که در اسفند ۱۳۰۸ در پاریس نگاشته شد. هدایت در این اثر حالات روحی یک بیمار روانگسیخته را به تصویر میکشد. داستان حاوی خاطرات جوانی تنها و بدبین است که در پایان با خوردن تریاک دست به خودکشی میزند. بسیاری این اثر را پارهای از زندگی خود هدایت میدانند. این اثر به چندین زبان زنده دنیا از جمله فرانسه و انگلیسی ترجمه شده است.
آیدا در آینه
لبانت
به ظرافت شعر
شهوانی ترین بوسه ها را به شرمی چنان مبدل می کند
که جاندار غار نشین از آن سود می جوید
تا به صورت انسان درآید
و گونه هایت
با دو شیار مّورب
که غرور ترا هدایت می کنند و
سرنوشت مرا
که شب را تحمل کرده ام
بی آن که به انتظار صبح
مسلح بوده باشم،
و بکارتی سر بلند را
از رو سبیخانه های داد و ستد
سر به مهر باز آورده م
هرگز کسی این گونه فجیع به کشتن خود برنخاست
که من به زندگی
نشستم!
من هستم… زنده ام. نفس می کشم…
هنوز گاهی اوقات دیوانه می شوم و بی هوا به سرم می زند تمام مسیر محل کارم را تا خانه پیاده بیایم..
هوس می کنم تنها قدم بزنم… تنها گریه کنم…
تنها گوشه ای ساعت ها بنشینم و زندگی ام را مرور کنم.
اما هنوز هستم..
هنوز عاشق بارانم…
هنوز بوی اقاقیا… بوی نعنا..
بوی چای تازه دم مادرم را دوست دارم
فرزند عزیزم آن زمان که مرا پیر و از کار افتاده یافتی صبور باش و مرا درک کن.
اگر هنگام غذا خوردن، لباس هایم را کثیف کردم و یا نتوانستم لباسهایم را بپوشم صبور باش و به یاد بیاور که همین کارها را به تو یاد دادم.
اگر زمانی که صحبت میکنم حرفهایم تکراری و خسته کننده است صبور باش و حرفهایم را قطع نکن و به حرفهایم گوش فرا ده، همانگونه که من در دوران کودکی به حرفهای تکراریت بارها و بارها با عشق گوش فرا دادم.
اگر زمانی را برای تعویض من میگذاری با عصبانیت این کار را نکن و به یاد بیاور، وقتی کوچک بودی، من نیز مجبور می شدم روزی چند بار لباسهایت را عوض کنم.
برای سرگرمی یا خواباندنت مجبور می شدم بارها و بارها داستانی را برایت تعریف کنم پس خشمگین نشو اگر بارها و بارهای مطلبی را برای من تعریف میکنی.
اس ام اس های عاشقانه جدید
زیباترین سلام ها از عمق جانم، به زیباترین آفریده خدا
که به رسم جاده ها از اودورم، ولی به رسم دل، با او هیچ فاصله ای ندارم . .
* * * * * *
گاهی میان بی رحمی هایت محبت کنی بد نیست . . .
نگذار روزی که جدا شدیم
خجالت زده ی خاطره هایم باشی . .
* * * * * *
طناب را به گردنم انداختند . گفتند : آخرین آرزویت ؟
گفتم : دیدن عشقم
گفتند : خسته است ، تا صبح برایت طناب بافته . .
* * * * * *
فراموش کردن عزیزان بی احترامی به قانون خاطره هاست
ارادت مرا هر روز در سر رسیدت تیک بزن . .
اس ام اس های ویژه ماه مبارک رمضان
آمد رمضــــــــان و التــــــــهابــــــــی ست به لــــــــب
هر لحظـه مــــــــرا حسرت آبــــــــی ست به لــــــــب
با شــــــــوق لــــــــب تــــــــو “ربنــــــــا†می خوانـــم
هر بوسـه به پــای تـــــو دعای مستجابی ست به لــب
اللهــــــــم عجــــــــل لــــــــولیــــــــک الفــــــــرج
* * * * * *
رمضان خوش آمدی من به تو عادت دارم
از تو با نغمه ی پرسوز شفاعت دارم
گرچه دیریست خدا رفته زیاد دل من
من به ایام خدا ولی ارادت دارم . . .
فرارسیدن ماه رحمت و مغفرت الهی مبارک باد
به بعضیا باید گفت : کم پیدایی الحمدالله !
.
.
.
این که بعضی وقتا با خودم تو خونه حرف میزنم خیلى عجیب نیست
ولى اینکه گاهى وسطاش میخندم زیاده رویه دیگه نه ؟
.
.
.
من اگه همین الانم زلزله بیاد
با باقیمونده غذایی که لای دکمه های کیبوردم هست میتونم یه ماه زیر آوار زنده بمونم !
.
.
.
امروز صبح که از خواب بیدار شدم اولین سوالی که برام پیش اومد این بود که من کجام !؟
یه کم که دقت کردم فهمیدم مامانم اتاقمو تمیز کرده )
در زیر بخشی از این عکسها را باهم مرور میکنیم که گذر عمر هیچگاه آنرا برایمان تکراری نخواهد کرد.....
------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
تاریخ: ۲۳فوریه ۱۹۸۱
محل: مادرید، اسپانیا
عکاس: Manuel Perez Barriopedro / EFE
توضیح: پلیس نظامی، پارلمان اسپانیا را تصرف کرده است. عکاس از بیم توقیف عکسها، نگاتیوها را در کفشش قرار داد.
----------------------------------------------------------------------------------------------------
تاریخ: ۳۰اکتبر ۱۹۸۳
محل: شرق ترکیه
عکاس: Mustafa Bozdemir / Hurriyet Gazetesi
توضیح: بعد از یک زلزله، زنی جسد ۵ فرزندش را پیدا کرده است.
----------------------------------------------------------------------------------------------------
تعداد صفحات : 11
اين وبلاگ صرفا جهت سرگرمي و بالا بردن اطلاعات عمومي مي باشد.مدير ويرانه